مشرق - حجتالاسلام حاج احمد پناهيان از روحانيون برجسته حوزه علميه قم ميباشد. ايشان چهرهاي است که براي بسياري از کساني که تا کنون راهي سرزمين نور شدهاند آشنا و محبوب است. سخنرانيهاي آتشين ايشان همواره مورد استقبال دانشجويان سراسر کشور قرار گرفته است.
نظر به اهميت بحث شناخت فتنه و راههاي مقابله با آن، جهان در اين مورد با ايشان هم کلام شده است. آنچه در پي ميآيد حاصل اين گفتگو است:
1. متأسفانه در فتنه سال گذشته ديديم که عده اي جذب محبوبيت ميرحسين شده بودند؛ حتي عده اي جذب چهره اين شخص و يا جذب کساني شدند که جذب ميرحسين شده بودند؛ و اين وابستگي کار دستشان داد. نظرتان را در اين باره بفرماييد.
قرآن تصريح مي کند که شيطان وقتي به خدا گفت من بني آدم را اغوا مي کنم گفت که از ابزار زيبايي استفاده مي کنم. من بدي ها را زيبا جلوه مي دهم و کساني جذب مي شوند که با زيبايي و جذابيت هاي ظاهري ارضا مي شوند و کساني جذب نشدند که زيبايي هاي باطني و حقيقي برايشان مهم بود. به اين دليل است که مقام معظم رهبري به مسؤولين دولتي، حوزوي و ديگر مسؤولين تأکيد مي کنند کار فرهنگي بشود که عمق بخشيدن به ايمان جوانان است. وقتي ما در مجموعه هاي مختلف همت و کار نکرديم که ايمان ها را قوي کنيم، نتيجه اين مي شود که به زيبايي ها و جذابيت هاي ظاهري جذب مي شوند و اگر ما سطح زيبايي هاي جوان ها را تغيير بدهيم، ديگر اين زيبايي هاي ظاهري جذبشان نمي کند.
2. چه چيزي باعث جذب ميليوني مردم در روز 9 دي به سمت ولايت شد؟ فلسفه اش را برايمان توضيح دهيد.
در ايران به فضل خدا و توفيق الهي و به خواست خدا يک قاعده اي است که در صدر اسلام نبود؛ آن هم پيوند عميق امت با ولايت. نه صرفأ پيوند سياسي اجتماعي که اين آقا رهبر ما است. چون ممکن است رهبران ديگري در جامعه قد علم کنند؛ مثل ليدرهاي سياسي که خط مي دهند. جريان نهم دي نشان داد پيوند مردم با رهبر يک پيوند عميق دروني است و اين هم جزو وعده هاي الهي است که اگر امتي اطاعت از امام عادل را پذيرفت بين اينها علقه ايجاد مي کند. نه بين آنها با امام، بلکه خود بين امت اين پيوند را ايجاد مي کند. اين علقه و علاقه دروني را ايجاد مي کند که در صحبت هاي مقام معظم رهبري هم بوده است که فرمودند: اين خداست که ما و شما را هدايت مي کند. اين خداست که دلهاي من و شما را متوجه راه درست مي کند. يعني يک پيوند عميق بين امت و ولايت ايجاد مي شود که وقتي امتي ولايت را پذيرفت، اين پيوند را خداوند هم بر امت و هم بر ولايت شامل مي کند.
مشکل آنها که در زمان اميرالمؤمنين بودند اين بود که امام علي (ع) به عنوان کسي [شناخته مي شد] که به امور اجتماعي رسيدگي کند و آنها را از مشکلات گذشته بيرون بياورد. ولي دنياپرستي، هواپرستي و اميال باطنيشان مانع اين شد که عميقأ به او ايمان بياورند. لذا اعتماد به حضرت علي (ع) نمي کردند! از روز اول صدر اسلام هم اين اتفاق افتاد، ولي خدا به فضل خود در آخر الزمان طبق آيه ?? سوره مائده اين پيوند را بين امت و ولايت برقرار کرد و اين تفاوت بين الآن و صدر اسلام است. شما در قرآن مي بيند که نوشته شده «و من يتبع الله و رسوله و الذين آمنوا و ان حزب الله هم الغالبون» شما وقتي شأن نزول آيات را مي خوانيد، در احاديث ائمه مي گويند ايراني ها هستند و اين انقلاب آخر الزمان آنان است.
پس چه چيزي اينها را به فان حزب الله هم الغالبون و پيروزي نهايي مي رساند؟ يعني اتصال مي دهند اينها را به لشگر بقيه الله، مي فرمايد تولي. اين ولايت خدا، ولايت ائمه - که همان ولايت فقيه مي شود - اين را خداوند فرموده «ذلک فضل الله يوتي» خدا اين را از تفضل خود به امت ما داد و به فرموده امام خدا اين پذيرش را براي جوانان ما آسان کرد و اين تفاوت فتنه سال گذشته با فتنه صدر اسلام است.
3. وجه تشابه اين فتنه با فتنه هاي اوايل انقلاب را بيان کنيد.
در زمان امام اين طور بود که در بعضي از برهه ها حق و باطل مخلوط مي شد. مثلاً در جريان انقلاب گروه ها و جريان هايي انقلابي مي آمدند، که در بعضي از ادبيات مثل مبارزه با ظلم و استکبار و استعمار مشترک بودند، اما در بعضي موارد اختلاف هاي مکتبي و آئيني وجود داشت. آنها در نظر داشتند که يک حکومت ملي و يا ليبرالي تشکيل شود. تنها يک بخش هايي از ارزشهاي درست را با ارزشهاي خود که از روي هوا و هوس و يا از روي انحرافات بيروني که در افکار خواص داخل شده بود مخلوط مي کردند و عده زيادي را هم منحرف کردند و جريان منافقين درست شد.
در زمان جنگ هم کساني که در جبهه حق و جزو لشگر امام (ره) بودند، در برخي موارد با امام مقابله کرند و مسائلي را ساختند و در کنار احکام امام (ره) احکام و بايد و نبايدهايي را وارد کردند را. يک سري مصلحت انديشي در کنار مصلحت انديشي ها آوردند و همه را به اشتباه انداختند. مثلاً در مورد پذيرش قطعنامه خيلي ها به اشتباه افتادند که بايد بجنگيم يا بپذيريم، چون حرف حق و باطل مخلوط شد. نتيجه هم اين شد که مالک برگرد و قطعنامه را پذيرش کرديم و اين اراده خدا بود که تحقق گرفت.
در انقلاب ما از شکل گيري تا کنون که سي سال مي گذرد و روز به روز به بلوغ خودش مي رسد، ملت ما تجربه دوران انقلاب و تجربه دوران جنگ را ديگر نکردند و از ولي خود جدا نشدند و ولي به راحتي توانست که با مردم پيش بيايد. نهم دي را سياسيون توليد نکردند و آقا اين حرف را تصريح مي کند و مي فرمايد اين کار را هيچ کس نکرد جز خدا. نهم دي يعني مردم بيايند و بگويند که ما پاي ولي مان هستيم و طبق آماري که رسانه ها دادند، بيشتر از چهل ميليون نفر در تظاهرات نهم دي شرکت کردند. اين رقم بالايي است يعني بيشتر از رأي دهندگان بودند. خوب اين نشان دهنده اين است که خدا خود اين پديده را به واسطه پيوند عميق ايماني مردم با ولايت آفريد.
البته آن چيزي که باعث شد مردم به خود بيايند و راه را پيدا کنند، اتصال روحي مردم با امام حسين (ع) بود و وقتي موضوع فتنه با امام حسين (ع) گره خورد بساط فتنه برچيده شد. تا امام حسين (ع) شک و ترديد هنوز زياد بود، چون برخي از مردم فکر مي کردند شايد حق با اينها باشد. گر چه خيلي از جبهه اينها عقب نشيني کرده بودند، اما مقابل آنها نايستاده بودند. نهم دي جبهه مقابل با فتنه و نبرد امت با جريان فتنه و در آخر هم پيروزي نصيب شد. اين روز فقط بيعت با ولايت فقيه نبود. مردم در نهم دي با جريان فتنه و نفاق و جريان معارض جنگيدند، اما يک جنگ مقتدرانه؛ که اصلاً نياز به درگيري هاي خياباني نشد و وقتي مردم را ديدند خود به خود عقب نشيني کردند.
4. با وجود اينکه فتنه از صدر اسلام تا کنون بوده است، چرا برخي از مردم آنها را عبرت نکرده و دچار اشتباه مي شوند؟
ببينيد اصلاً اين جريان فتنه - يعني درگيرشدن مردم - براي محک زدن ايمانشان است. خداوند در سوره عنکبوت آيه اول مي فرمايد آنهايي که ايمان آورده اند فکر مي کنند که ما فتنه نمي کنيم؟ در جاي ديگر مي فرمايد «جعلنا في کل قريه اکابر مجرميها له ينکر و فيها يعني» ما براي هر امتي يزيدي قرار مي دهيم - يعني يک جريان کفر و استکباري و جريان نفاقي قرار مي دهيم - که با مکر خود فتنه اي ايجاد کنند. چرا قرآن اين گونه مي فرمايد؟ «تميز الخبيث من الطيب» يعني پاک از ناپاک مشخص شود. چرا تکرار مي شود؟ چون در هر زماني شيطان است و در هر زماني ايمان است؛ لازمه آن نبرد سرد است و نبرد سرد و نبرد فکري در هر زماني وجود دارد و حتي در زمان امام عصر (ارواحنا له فدا) هم وجود خواهد داشت. جرياناتي در مقابل ايشان است و در تاريخ آمده که ايشان هم جنگ سرد و هم گرم در پيش رو دارند.
5. مايه عبرت از تاريخ چيست؟
مايه عبرت گرفتن تقوا است. در روايت آمده است که: «اعلموا انه من يتق الله يجعل له مخرج من الفتن و نور المنن» يعني آن چيزي که مردم را از فتنه سربلند و پيروز بيرون مي آورد تقوا است و مايه پيروزي بر فتنه تقوا است. يعني صرف گرفتن عبرت کافي نيست و خود بايد وارد عمل شد. انسان عبرت مي گيرد اما انجام آن چيزي که مي داند حق است بر او سخت است و فقط با نيروي تقوا مي توان از فتنه خارج شد؛ و چون جريان بي تقوايي در هر عصر و زماني وجود دارد، ضعف در برابر با فتنه هم وجود دارد.
لازم به ذکر است که بگويم خيلي ها که آلوده جريان فتنه شدند خودشان مي دانستند. مثل زمان حضرت علي (ع) که فرمود: اي مردمي که خدعه کرديد بر شماها و شما هم گول خورديد و بعد هم فهميديد که داريد گول مي خوريد! فرمود هم گول زدند و هم گول خورديد و هم فهميديد که گول خورديد. بعضي از جريان ها اين طوري بودند به لجاجت افتاده بودند و مقام معظم رهبري هم در فتنه فرمود: بعضي از اينها لج کردند وگرنه خود مي دانستند که عامل فتنه شده اند و لج کردند. چرا؟ چون مايع بيرون آمدن از فتنه تقوا است و خيلي ها اين تقوا را ندارند.
6. امثال موسوي و کروبي و خاتمي آيا يک شبه از نظام خارج شدند و يا از قبل خورده شيشه داشتند؟
ببينيد به نظر من آفريده اين فتنه ها آقاي موسوي و کروبي نيستند. جريانات سياسي هيچ وقت در يک جريانات عظيمي وسط گود نيستند. اينها عوامل بازيچه دست عوامل اصلي هستند. به نظر من سران فتنه لابي هاي صهينوستي و سرويس هاي جاسوسي امنيتي آمريکا و صهينويسم است. آنها نشسته اند و سالها برنامه ريزي کرده اند که چگونه هماهنگ کنند. مثلاً اين چند هزار نفري که اينها توانستند سازماندهي کنند براي آشوب هاي خياباني، کار يک شب و دو شب و کار يک سال و دو سال نيست. يعني شما چقدر بايد بياييد و کار مطالعاتي کنيد که مي خواهيد عوامل ميداني بياوريد. طرف مست کند و با حالت مستي بيايد و مردم را بزند، مردم را آتش بزند يا يک جواني را جلوي چشم خاص و عام برهنه کند. يعني کارهايي را انجام بدهد که توحش محض است. خوب اين کار زمان مي برد، کار و زحمت مي برد. يعني شما اگر بخواهيد يک جامعه اي را اينقدر هماهنگ کنيد که از مردم بيايند و در مقابل مردم بايستند، کار مي برد؛ اينها خيلي کوچک هستند که چنين جرياني را رهبري کنند.
همان طور که در درگيري هايشان مثلاً جريان اصلاحات و عوامل مختلف و ماجراهاي مبارزه با نظام، خودشان مکرر گفته اند که موسوي قابليت رهبري ماجراي سبز را ندارد و نمي داند چکار کند و تبديل شده به ماشين بيانيه نويس! اين که نمي شود. شما ببينيد چرا ديگران جبهه را خالي کردند؟ خودشان هم به يک تعارض هاي عجيب و ناتواني رسيده اند. حکم قضيه اين است که آن کساني که دارند طراحي مي کنند نمي توانند حقيقت اين طرف را ببينند. فرمود: «ان يتق الله يجعل له فرقانا» فرقان را خدا به متقين مي دهد.
اينها ديگر نمي توانند تشخيص دهند. ميلياردي خرج و برنامه ريزي کردند و به تشخيص خود فکر مي کردند به نتيجه مي رسند. کما اينکه اگر اين يقين را نداشتند، امريکا و انگليس به صورت مستقيم وارد نمي شدند و نمي آمدند کف خيابان. علتش چه بود که آمدند کف خيابان؟ همه کساني که اشتباه کردند نيز نتوانستند حقيقت نظام و انقلاب را بشناسند. فکر کردند نظام و انقلاب يک پديده سياسي است که همين طوري اتفاق افتاده بود و غافل از اينکه به قول آقا از اول تا آخر اين نظام را دست خدا اداره مي کرد. همه کساني که آن طرف هستند و يا برگشتند اشکالشان اين جاست که نمي توانند دست خدا را ببينند. کما اينکه رهبري مي فرمايد: اشکال ما اين است که بعضي ها نمي توانند دست خدا را ببينند. و امام مي توانست ببينند و براي همين خواص اعتماد نمي کنند.
7. منشأ فتنه در چه بود؟
منشأ فتنه در صدر اسلام است؛ که همه مي دانستند که اين پيامبر مصلح است و جامعه جهاني را در بر مي خواهد بگيرد. زمان ما عيناً اينگونه بود. وقتي انقلاب داعيه اصلاح جامعه بشري را دارد و يا عين جمله آقا که مي فرمايد ما داعيه محو نظام بشري را داريم، لذا اين ها منافع شان متضرر مي شود و دست به کار مي شوند.
آِيه قرآن مي فرمايد: «کنتم خير امت اخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر» اين امر به معروف و نهي از منکر دشمنان نظام را مي کشد. اينها مي گويند شما به جهان چه کار داريد؟ تمام محصولات هاليوود مي خواهد بگويد که ما ناجي بشر هستيم. شيطان اين حرف را از ما گرفته و مي داند امت تحت ولايت و مي گويد من ناجي بشر هستيم و الگوسازي براي غرب کرده و اين مأموريت را براي خود مي داند.
ريشه فتنه اينجاست که بعد از تشکيل حکومت اسلامي اينها مي دانستند که اينها ناجي بشر هستند و انقلاب امتي است که بناست تمام بشريت را به سعادت برساند. لذا ديگر آنها نمي توانند حکومت و موقعيت داشته باشند، لذا مشکل و ريشه فتنه اينجاست که آنها با اصل سعادت بشر مشکل داشتند. چرا که در شعارهايشان مي گفتند مرگ بر اصل ولايت فقيه. مرگ بر اصل ولايت فقيه يعني مرگ بر اصل ولايت خدا. مشکل اينها با اصل حاکميت خدا، رسول خدا و ائمه و ولي فقيه است. در هر مقطعي بر روي عده اي کار مي کنند و بعضي ها را با انحرافات فکري، اميال شهواني، حب جاه و مقام و غيره صيد مي کنند. هر کدام از مزدورها يک قيمتي دارند. برخي مزدور بي جيره و مواجب هستند، بعضي ها جاه طلب هستند و بعضي ها نيز به طمع رسيدن به يک منفعت مادي. اگر يک نقطه ضعف داشته باشد، اينها از اين نقطه ها استفاده مي کنند و مزدور مي کنند.
حضرت آقا گمشده عجيبي در اين جريانات را جويا شدند و گفتند اين عمار. چرا نگفتند اين مقداد، ابوذر و سلمان و يا اصحاب ديگر؟ در اين مقطع کسي را مي خواهد که روشن گري کند و نياز داشتيم حق را کساني در جامعه نشان دهد. البته حق را آقا تبيين کرد، ولي ميداني بايد شود. زمان جنگ صفين عمار آمد صداي امير مؤمنان را به لشگر مقابل رساند و صدر اسلام هم چنين کساني نبودند که آن اتفاق عظيم عاشورا افتاد. امام حسين (ع) مي فرمايد اگر کساني بودند که ما را با زبان تصديق مي کردند کار ما به اينجا نمي رسيد که اهل بيت خانه نشين شود.
حضرت آقا عمار مي خواستند يعني زبان مي خواستند؛ که يکي از گناهان خواص خوبمان اين بود که حنجره حق نبودند و خلأ اين احساس مي شد. يک مقطعي همه سکوت کردند و فقط خود آقا در ميدان بود. يک عده ترسيدند، ترديد کردند و نخواستند خود را هزينه کنند. آنجا بود که آقا عرض کرد اين عمار. ما مبين نداشتيم و بعد اين فضا و بصيرت ايجاد شد و آقا تأکيد داشتند که مردم خوب هستند، ولي روشن گر نداريم.
8. نقش حوزه در فتنه چگونه بود؟
کار حوزه تربيت نسل هاي آينده و ايجاد بصيرت است. مقام معظم رهبري مي فرمايد: بصيرت يعني روشني دل، و معنايش آگاهي ها و هوشياري هاي روزنامه اي، کتابي، راديويي و علمي نيست. اشتباه نکنيد! بعضي ها مي گويند فلاني ديد سياسي ندارد، قدرت درک و تحليل را ندارد. اين بصيرت آن ديد سياسي نيست. اينجا ميداني نيست که علم و فضل قدرت و تحليل سياسي و سابقه کار سياسي را بطلبد؛ اينجا قدرت معنوي مي طلبد. بصيرت يعني چشم دل باز شود. بصيرت يعني دل را با خدا مرتبط کردن، يعني خدا را با چشم دل ديدن. بصيرت يعني خدا را ببيند و مقاومت کند. يکي از اصلي ترين کارهايش برقراري ارتباط بين دلهاي جوانان با خداست. و کار مهم ديگر حوزه تبيين حق و باطل در زمان فتنه است. چون اصل حق از دين است و حوزه متخصص و کارشناس دين است.
9. ضمن تشکر، جمع بندي سخنان را بفرماييد.
نهم دي مخلوق ايمان مردم است. همان طور که آقا اعلام کردند نهم دي کار خدا در اين نظام است و به هيچ جريان سياسي وابستگي ندارد. عرض من اين است که نهم دي براي ما عبرت بشود. الآن عاشورا بود و امام حسين (ع) کاري کرد که ما به ولايت برگرديم و راه رفته را باز گرديم. همه مسؤولين نظام اعم از قضاييه، مقننه و مجريه عزم خود را جزم مي کنند تا حضور خدا در جامعه را جدي کنند. ما انتظار داريم مسؤولين نظام اسباب توفيقات الهي مردم باشند. همان طور که ولي فقيه وسيله توفيق الهي است، تمام کارکنان نظام هم وسيله توفيق الهي شوند؛ تا مردم تعلقات حزبي و پستي آنها را مقدم بر تحليل سياسي آنها ندانند، و به آنها اعتماد کنند. مردم بايد ولايت را در تک تک آحاد مسؤولين ببينند؛ همان گونه که در مقابل چنين است. طبيعتاً ايراد و اشکالاتي در دستگاه ها است و دشمن تمام اين ايرادها را به ولايت نسبت مي دهد و مردم را نسبت به ولايت بدبين مي کند. دشمن در دشمني خود درست عمل مي کند. نهم دي هشداري و درس عبرتي بود براي خواص و مسؤولين از طرف خدا، که خود را برسانند به نقطه اي که بازوان ولي در جامعه اسلامي بشوند.